پروفایل کاربری
نوشته شده توسط : مصطفی معارف

دلنوشته های پاییز

نام: مصطفی معارف
.........................................................
جنسیت: مرد
.........................................................
محل سکونت: تهران
.........................................................
سن: 0 / 7 / 1346
.........................................................
میزان تحصیلات: پیش دبستانی در حد فول
.........................................................
شماره تماس: 09354901800
.........................................................
ایمیل و ای دی یاهو: mostafamaaraf@yahoo.com
.........................................................
درباره من: چی رو میخوای بدونی لاغر و قد درازم مثل شلنگ گازم . اگه مو به سر ندارم دو تا پسر که دارم . تو شهر پر مخاطره تنها امیدم حاجیته .خوشگلی نیست زما دل ببرد نه دلی هست که خوشگل ببرد. دنودونام سفیده ولی کار چینه . رنگ چشامم دیده نمیشه عینکم نمیزاره آخه شیشه اش کلفته . بابا بس کن اره ما کم اوردیم مگه چیه خودت تا حالا کم نیاوردی ولی با همه اینا خیلی دوستتون دارم قربونتون FEHLAN

:: موضوعات مرتبط: <-CategoryName-> ,

:: برچسب‌ها: <-TagName-> ,

:: بازدید از این مطلب : <-PostHit->
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
تاریخ انتشار : - |
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
باران در تاریخ : 1391/5/18/3 - - گفته است :
اگر با تبادل لینک موافقید به وبلاگ من سری بزنید ممنون.

/weblog/file/img/m.jpg
سبحان در تاریخ : 1390/11/21/5 - - گفته است :
نمیدونم تو هم مثل من تموم خاطراتمون رو یادته یا فراموش کردی! نمیدونم !شاید نه تنها خاطرات بلکه خود منم فراموش کردی! ولی میدونم من نمیتونم اون همه خاطراتی که باهم داشتیم رو فراموش کنم وحرمت عشقی رو که هنوزم تو وجودم شعله میکشه روبشکنم.عزیزم از روزی که صدات رو نشنیدم (۱۸آذر۹۰)برام یه عمر گذشته! نفهمیدم چی شد که از هم جدا شدیم! کاش مثل اولین روزی که همدیگه رو دیدیم(۱۷مهر۸۹)هنوز دلت لبریز از حس دوست داشتن بود! کاش بازم میتونستم صدایی رو که بهم آرامش میداد رو بشنوم! کاش میتونستم بازم اون چشمای پاک ومعصومی که لحظه های زیادی برام اشک ریختن رو ببینم! کاش میتونستم مثل اولین دیدارمون دستهایی که روحم رونوازش داد رو لمس کنم! وباتمام وجود واز ته دل بگم دوست دارم که توهم آروم زیر لب بگی....! ولی افسوس که خیلیا هستن که برای رسیدن به خواسته ها وآرزوهای خودشون نتونستن عشقی روکه بین ما بود رو درک کنن!پس خواب چشمام رو گرفتن!دلم روشکستن!آرامش لحظه هامو ربودن!چشم انتظارم گذاشتن!امیدمو ناامید کردن!ولی من کاری نکردم وتنها باسکوت بهار زندگیم رو پاییزکردم!پیشمونم!پس برگردتا سکوتم روبشکنم! برگرد!

من هنوزهم دوستت دارم.!عزیزم!چشم انتظارم نذار!برگرد!(تقدیم به فاطمه باعشق)


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: